تمام شب را نخوابید.
صدای قدمهای خوابگرد را بر سقف بالای سرش شنید.
هر گامیپژواکی بیانتها، سنگین و خفه، در تهی درونش.
در کنار پنجره ایستاد با دستانی باز
تا اگر او افتاد بگیردش.
اما اگر سنگینیاش او را هم با خود به پایین کشید چه؟
سایهی پرندهای روی دیوار؟
ستارهای؟ او؟ دستانش؟
صدای افتادنی روی پیاده رو. سپیده دم.
پنجرهها باز شدند. همسایهها پایین دویدند. خوابگرد
با عجله از پلههای اضطراری پایین رفت
تا مردی را ببیند که از پنجره سقوط کرده است.
*
برچیده از گزینه شعرها: «همه چیز یک راز است»
سروده: یانیس ریتسوس
ترجمه: احمد پوری (ص 21)
پیام رنجبران (وبلاگ سیناپس)
برچسبها:
کتاب همه چیز راز است،
شعر خوابگرد و دیگری،
یانیس ریتسوس،
شعر یونان،
احمد پوری،
کتابهایی که باید بخوانیم،
اشعار یانیس ریتسوس،